SD-WAN به برخی از مشکلات MPLS پرداخته است، اما شرکت ها برای تحقق بخشیدن به پتانسیل کامل شبکه های SD-WAN در مقیاس بزرگ خود با مشکل مواجه شده اند. بنابراین در عوض به چه چیزی نیاز داریم؟ مدتی پیش، مقاله ای از وال استریت ژورنال را خواندم که گزارش می داد اکثر رانندگان جدید نمی دانند چگونه لاستیک را تعویض کنند، عمق آج را چک کنند یا لاستیک های خودروی خود را به درستی باد کنند. آنها این نکته را مسلم میدانند که چنین بخش مهمی از حملونقل آنها «فقط کار میکند»، گاهی اوقات با عواقب فاجعهباری که اتفاق میافتد. این باعث شد به مشکل مشابهی که امروز در فناوری اطلاعات داریم فکر کنم. اکثر مهندسان شبکه فراموش کرده اند که چگونه به درستی معماری، ساخت و نگهداری شبکه ها را انجام دهند. باور نمی کنی؟ من در یک دقیقه توضیح خواهم داد، اما اجازه دهید ابتدا در مورد چگونگی رسیدن به اینجا صحبت کنم.
MPLS پیچیدگی ساخت شبکه
زمانی که من برای اولین بار در زیرساخت های فناوری اطلاعات شروع کردم، خیلی قبل از ابر، شرکت ها به طور معمول شبکه های گسترده خود را از ابتدا می ساختند. آسان نبود چندین فناوری رقیب وجود داشت، مسیریابی پیچیده بود، و شما باید وضعیت هر بسته را کاملاً درک میکردید. معماران شبکه در آن دوران به مهارت و تجربه نیاز داشتند تا شبکه هایی با کارایی بالا، قابل اعتماد و مقیاس پذیر بسازند.
سپس، در اوایل دهه 2000، سوئیچینگ برچسب چند پروتکلی (MPLS) وارد تصویر شد. چه تفاوتی! MPLS پیچیدگی ساخت شبکه ها را کاهش داد. MPLS با استفاده از برچسبها برای مسیریابی، ساخت شبکههای سریع و قابل اعتماد را که بهتازگی کار میکردند، بسیار آسانتر کرد و بسیاری از پیچیدگیها از سازمانی به ارائهدهندگان خدمات منتقل شد. شرکتها بهتازگی به شبکه MPLS ارائهدهنده خود متصل شدند و بدون پیچیدگی ساخت و مدیریت شبکههای خصوصی خود، از خدمات قابل اعتماد، اگر نگوییم ارزان، برخوردار شدند. دیگر مورد نیاز نبود، بهترین معماران شبکه از شرکت نقل مکان کردند و به ساخت شبکه های پیچیده در ارائه دهندگان خدمات ادامه دادند. اکثر شرکت ها به سادگی این عضله معماری را به طور کامل از دست دادند. اما MPLS کامل نبود.
چرا MPLS جای خود را به SD-WAN داد
MPLS به طور فزاینده ای گران بود، به خصوص زمانی که با پهنای باند کالا مقایسه می شد. ارائه آن کند بود و عملاً هیچ دید یا کنترلی برای شرکت هایی که این سرویس را مصرف می کردند، نداشت. این به طور چشمگیری تلاش های ما برای بهینه سازی عملکرد و امنیت داخلی را با مشکل مواجه کرد. این فقدان دید، امنیت تنها به دلیل نامعلومی، و الزامات تدارکات بیش از حد پیچیده، فرصتی را برای یک تغییر انقلابی ایجاد کرد، و این زمانی بود که SD-WAN معرفی شد.
SD-WAN پاسخگو نیست
هنگامی که SD-WAN برای اولین بار در سال 2014 وارد صحنه شد، به نظر راه حلی بود که همه چیز را برطرف می کرد. MPLS خیلی گران است؟ SD-WAN می تواند از پهنای باند کالا برای ترافیک کمتر مهم استفاده کند و هزینه ها را کاهش دهد. MPLS کند است؟ SD-WAN با سرعت نرم افزار مستقر می شود. کنترل؟ شرکتها دوباره مالک هواپیمای کنترل هستند و میتوانند با چند کلیک ماوس شبکهها را بخشبندی کنند، مهندسی ترافیک کنند و شبکهها را بسازند و از بین ببرند. دید؟ خب، این مشکل همچنان پابرجا بود، اما جذابیت چابکی و مقرون به صرفه بودن برای ایجاد علاقه فوق العاده به SD-WAN و پذیرش سریع در سراسر شرکت کافی بود.
به جز اینکه SD-WAN به طور بهینه کار کند، به این معنی بود که به ساخت شبکه های خودمان بازگشته بودیم. برنامه ریزی زیرسازی، ساخت روکش ها، طراحی سیاست های مهندسی ترافیک. مطمئناً SD-WAN پیادهسازی را آسان کرد، اما طراحی شبکه به مهارتهایی نیاز داشت که مدتهاست در شرکتهای معمولی از بین رفته بود. در نتیجه، شرکت ها برای تحقق بخشیدن به پتانسیل کامل شبکه های SD-WAN در مقیاس بزرگ خود با مشکل مواجه شده اند.
بدتر میشود. شبکه ها پیچیده تر و توزیع شده اند. شبکههای سازمانی با فاصله گرفتن از معماریهای سنتی هاب و اسپیک شعبههای متعدد و مراکز داده کم، اکنون باید دفاتر، چندین ارائهدهنده ابر در مناطق مختلف، شبکههای لبه، کارگران راه دور و تعداد زیادی از دستگاههای اینترنت اشیا را به هم متصل کنند. و با SD-WAN، هر یک از آن ها نیاز به یک تونل دارد که باید طراحی و مدیریت شود. این بسیار دشوارتر است و به تخصص بسیار بیشتری نسبت به تامین شبکه های MPLS نیاز دارد.