به گزارش پشتیبانی شبکه، چگونه شبکه شما می تواند معضل دیجیتالی شما را حل کند. در حرکت به سوی تحول موفقیت آمیز، شبکه کامپیوتری زیربنایی که آن تغییر بر آن تکیه دارد، امری بدیهی تلقی می شود تا به شکلی جادویی آنچه مورد نیاز است را ارائه دهد. لارس راسن از Micro Focus که میخواهد شبکه بهعنوان یک محصول تلقی شود، پیشنهاد میکند که این یک اشتباه استراتژیک است.
تحول شرکت شما در حال انجام است. مدیریت ارشد درگیر هستند و استراتژی جسورانه ای را اجرا می کنند تا اطمینان حاصل شود که سازمان نیازهای آینده را برآورده می کند. اما در مورد شبکهای که کسبوکار به آن وابسته است، چه برای حمایت از نوآوریهای آینده و هم حفظ عملکرد روان سازمان در کوتاهمدت؟
برای اهداف این قطعه، من قصد دارم “شبکه” را در زمینه خود تعریف کنم. برای فروشندگان نرمافزاری مانند Micro Focus، این یک اکوسیستم فناوری اطلاعات است که شامل زیرساختها – سختافزار مانند سرورها و ذخیرهسازی – و نه فقط عناصری است که خوانندگان این مجله میدانند که باعث ایجاد جادو میشوند.
اما این جادو نیست، همانطور که خوانندگان محاسبات شبکه به خوبی می دانند. اغلب اوقات، شبکه تحت رادار CIO زندگی می کند و می تواند از تصمیمات استراتژیک حذف شود. در حالی که ممکن است امروز کارساز باشد، اما یک مشکل بالقوه برای کسانی است که در مسیر تحول هستند.
از آنجا که در حالی که کلمات کلیدی تحول آفرین فراوان هستند – مدل فرامقیاس، بلاک چین، میکروسرویس ها و غیره – این شبکه در چک لیست آینده نگریسته نخواهد شد. این باید تغییر کند. اما بعدش چی میشه؟ پاسخ این است که به خدمات شبکه خود با طرز فکر محصول فکر کنید زیرا این شبکه بیش از هر محصول دیگری شما را به جایی که می خواهید می برد و معضل دیجیتالی شما را حل می کند.
چی رو حل کن
معضل دیجیتال این است که چگونه Micro Focus چالش برآورده کردن آرزوهای فردا را در حین پرداخت قبوض امروزی توصیف می کند. این در مورد اطمینان از اینکه عملیات اصلی شما انعطاف پذیر، ایمن و منطبق است، در حالی که IT خود را مجددا تنظیم می کنید تا تحویل را تسریع کنید، فرآیندهای خود را خودکار کنید، یا هر موفقیتی که در آینده برای شما به نظر می رسد. اما بدون شبکه قوی برای پشتیبانی از این تغییر، با ترمز دستی شتاب می گیرید.
لازم نیست اینجوری باشه شرکتهای فناوری اطلاعات در ساختن نرمافزاری که میفروشند بهعنوان محصولات یا خدمات ملموس خوب هستند، اما به ندرت مجموعه پیچیده فناوری زیرساختی را که از این کار در این زمینه پشتیبانی میکند، تشخیص میدهند. در عوض، بیشتر شرکتها شبکه را بهعنوان آرایش پیچیده و لایهای از دستگاهها و پیکربندیها اجرا میکنند، زیرا دقیقاً همین است. نظارت و ارتقاء می یابد و به شکایات در صورت وقوع رسیدگی می شود. هر گونه تغییر مورد نیاز به عنوان یک بلیط ثبت می شود و پروژه تغییر به آن اختصاص می یابد.
هر هزینه ای به عنوان یک هزینه شرکت پذیرفته می شود و قابلیت شبکه تا زمانی که یک سرویس تجاری از کار بیفتد یا تخریب شود نامرئی می ماند. متخصصانی که این حوزه خاص از فناوری اطلاعات شرکت را اداره می کنند، به جای یک عامل کلیدی در کسب و کار، ضروری تلقی می شوند. باز هم، این رویکرد درستی نیست.
اتخاذ طرز فکر محصول: چگونه شروع می شود
اولین قدم این است که درک کنید “چرا” مهم است که یک طرز فکر محصول را اتخاذ کنید. دیدگاه های زیادی وجود دارد. مایک کرستن در «پروژه به محصول: چگونه در عصر اختلال دیجیتال با چارچوب جریان زنده بمانیم و رشد کنیم» چارچوب جریان را معرفی میکند – روشی جدید برای دیدن، اندازهگیری و مدیریت تحویل نرمافزار و تکاملی از دایناسورهای پروژهگرا. به یک مبتکر محصول محور که در عصر نرم افزار پیشرفت می کند.
مرحله دوم این است که خدمات شبکه فعلی خود را نقشه برداری کنید. آنها را مانند محصولات شما در نظر بگیرید – هنگامی که از نظر ذهنی از “خدمات در حال اجرا” به “مدیریت محصولات” بچرخید، این یک جهش کوانتومی نیست. به طور خاص، اصطلاح “مدیریت محصول” به معنای درک هزینه و ارزش است. خدماتی که محصول ارائه می کند.
مدیریت محصول نیاز به یک نقشه راه با محاسبه ارزش آفرینی دارد. چیزی که ما با خیال راحت “شبکه” می نامیم تفاوتی ندارد. در نظر بگیرید که در حال حاضر چه چیزی وجود دارد و برای پشتیبانی از برنامه اجرا و تغییر شما چه چیزی باید باشد. یک نقشه راه با بودجه کامل ایجاد کنید که تضمین می کند شبکه شما در آینده برای حمایت از نوآوری که سازمان شما برای موفقیت در آینده دیجیتال به آن نیاز دارد، فعال می شود.