مبارزه NetOps واقعی است

مبارزه NetOps واقعی است

مبارزه NetOps واقعی است. شیوه های NetOps به دلیل توانایی آنها در ایجاد یک زیرساخت شبکه پایدار، شفاف و انعطاف پذیر مورد ستایش قرار می گیرند. با این حال، این استراتژی چابک و مشارکتی خالی از اشکال نیست.

عملیات شبکه (NetOps) یک استراتژی محبوب است که از اصول DevOps سرنخ می گیرد و آن را برای وظایف مدیریت شبکه اعمال می کند. هدف ایجاد شبکه ای است که از دیدگاه حرکت/افزودن/تغییر شبکه انعطاف پذیرتر و چابک تر باشد و در عین حال سطوح بالایی از قابلیت اطمینان را حفظ کند. در این جنبش چندین ابزار مدیریت شبکه جدید و درخشان طراحی شده اند که برای کمک به کارکنان NetOps در کارهای مجازی سازی، اتوماسیون و نظارت طراحی شده اند. اما با وجود پذیرش مدیریت فناوری اطلاعات و مجموعه ای از ابزارهای مفید، بسیاری از سازمان ها تلاش کرده اند و نتوانسته اند NetOps را به روشی معنادار پیاده سازی کنند. در اینجا چهار دلیل رایج وجود دارد.

1) اصول NetOps

اصول NetOps با آنچه در ابتدا به بسیاری از مدیران فناوری اطلاعات در مورد مدیریت شبکه آموزش داده شده بود، مغایرت دارد.

برای چندین دهه، به مدیران شبکه، رویکرد قدیمی “اگر خراب نیست، آن را تعمیر نکنید” برای تغییرات شبکه تولید آموزش داده شد. در آن زمان، شبکه عملکرد ساده فشار دادن فریم ها و بسته ها را از یک مکان به مکان دیگر انجام می داد. راه های بسیار کمی برای تنظیم شبکه از منظر عملکرد برنامه وجود داشت. بنابراین، هر گونه اصلاح پیکربندی که ضروری تشخیص داده می شد، بیش از حد مورد بررسی قرار گرفت تا قطعی های ناشی از خطای انسانی تا حد امکان محدود شود.

از سوی دیگر، شیوه‌های NetOps از هوش مصنوعی پیشرفته، یادگیری ماشینی و اتوماسیون برای کاهش زمان خرابی مرتبط با پیکربندی استفاده می‌کنند. این اجازه می دهد تا تغییرات بیشتری به صورت متوالی و با تغییر کمی در ریسک ایجاد شود. با این حال، به خاطر داشته باشید که طرز فکر اصلی احتمالا هنوز در مدیران باتجربه ریشه دوانده است. اغلب زمان زیادی طول می کشد تا این ادمین ها با سرعتی که اکنون NetOps باید با آن کار کند راحت شوند.

2) عدم آموزش ابزار NetOps

نباید این نکته را نادیده گرفت که ابزارهای مدرن NetOps پلتفرم های پیچیده ای هستند که از هوش مصنوعی پیشرفته و تکنیک های یادگیری ماشینی استفاده می کنند که هر از گاهی نیاز به تنظیم دقیق دارند. درک نکردن نحوه تفسیر و کالیبره کردن این ابزارها می تواند موقعیت هایی را ایجاد کند که کارکنان عملیات دید عملکرد بخش هایی از شبکه خود را از دست بدهند.

اگر به‌درستی پیاده‌سازی و مدیریت نشود، ابزارهای NetOps می‌توانند شکاف‌های دید را ایجاد کنند، بر روی مثبت‌های کاذب عمل کنند و مدیران را در مسیر اشتباه به سمت افزایش عملکرد سوق دهند. این می‌تواند منجر به موقعیت‌هایی شود که ابزارها دیگر مورد اعتماد نیستند و در نهایت بیشتر به یک مانع تبدیل می‌شوند تا یک مزیت.

3) تمرکز بر معیارهای اشتباه

شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) معیارهایی هستند که برای سنجش موفقیت یک هدف تجاری استفاده می شوند. KPIهای شبکه سنتی عمدتاً بر عملکرد و قابلیت اطمینان متمرکز هستند.

بدون تجزیه و تحلیل این نوع KPI ها، تشخیص اینکه آیا روش های NetOps موجود کار می کنند یا چه تنظیماتی باید انجام شوند، غیرممکن می شود.

4) عدم همکاری بین تیمی

NetOps صرفاً در مورد تغییر شیوه ها و فلسفه ها در خود تیم شبکه نیست. در عوض، این رویکرد از چندین سیلو بخش فناوری اطلاعات عبور می‌کند تا تیم‌های توسعه برنامه، سرور و نرم‌افزار را شامل شود. در حالی که چابکی شبکه برای این تیم‌های غیر شبکه‌محور با ارائه تغییرات سریع‌تر در پیکربندی شبکه که بسیار سریع‌تر از آنچه معمولاً انتظار می‌رفت، سود می‌برد، همکاری بین تیم‌ها یک ضرورت مطلق است.

برچسب‌ها: بدون برچسب

دیدگاه ها بسته شده اند.